فیلم صحبت های حمیدرضا عارف در برنامه خیلی محرمانه ویدیوگرام
حمیدرضا عارف
فیلم صحبت های حمیدرضا عارف پسر عارف در برنامه خیلی محرمانه ویدیوگرام درباره انتخابات و رای روحانی و عارف که رای بابا از روحانی بیشتر بود اما انصراف داد! تصمیم دارم یک مدت از فضای سیاسی دور باشم!
آقازادگی پدیده ی عجیبی در کشورمان است که هر ساله با گونه ی متقاوتی از آن مواجه می شویم؛ در این میان اما یک خصوصیت و یک نوع تمجید خاص از خود، در میان همه آنان عمومیت دارد. خود اقازاده می گوید: اگر من فرزند فلانی نبودم، خیلی بیشترجای رشد داشتم. ابوی نیز با بغض تصدیق می کند و می گوید: این بچه به خاطر من، خیلی جاها مجبور به توقف شده؛ او باید خیلی جلوتر از این حرفها باشد، اما به خاطر اینکه فرزند من است، مانع رشدش شده اند!
انتخاب نوشت: اما انچه در ادامه می آید، اظهارات اقازاده ایست که هم خصوصیات فوق الذکر را دارد، اما به طرز شگفت انگیزی، دچار یک خودشیفتگی منحصر به فرد است. او از ژن بسیار منحصر به فرد پدر و مادرش می گوید که باعث رشد و موفقیت های حیرت انگیزش شده و ضمن مقایسه خود با “زاکربرگ” (موسس فیس بوک) معتقد است در ٢٢ سالگی با بضاعت خودش MTN را به ایران اورده و می پرسد: حالا به خاطر اینکه سیمکارت ٢ هزارتومانی ایرانسل را جایگزین سیمکارت میلیونی همراه اول کردم، شایسته تشویقم یا تهمت؟! تازه اگر بدانید یکسال اول، خودش هزینه ویزا و دیگر مسائل ام تی ان در ایران را می داده و چیزی تا آن موقع نصیبش نشده، چه می گویید؟
او البته هنرهای دیگری هم دارد و برای همین باوجودی که یقین دارد اگر کاندیدای شورای شهر میشد، رای خوبی می اورد و لابد سرلیست اصلاح طلبان نیز میشده، اما حالا دوست دارد مدتی از فضای زمخت سیاسی کنار بکشد و وظایف خطیر سیاسی اش را بر طاقچه بگذارد؛ او می خواهد فعالیت اقتصادی، اجتماعی، هنری و … بکند. می گوید که البوم محسن چاوشی را تهیه کرده و به خاطر هنر خودش (و نه صدای چاوشی) موفقیترین البوم سال شده است!
منطق پسر عارف، همه را انگشت به دهان کرده. خوشبختانه وارد بحث سکوت پدر نیز شد و انتقادات به این رویه ابوی که باعث شده حتی یک نطق در مجلس نداشته باشد، را برای همیشه به تاریخ سپرد. او در این مورد می گوید: نوبت نطق دکتر ۲۰۰ ام است، دکتری که همیشه مقید به قانون بوده، خب نوبتش نشده / دوستانی که صدایشان بلنده سخنرانی میکنند، یک سری ادم باید لابی گری کنند، ایشان عملگراست.
این اقازاده متفاوت که کدیمین و عرق جبین بر پیشانی اش نقش بسته و در ١۴ سالگی در سوپر مارکت محل کار می کرده (یعنی درست در ایامی که پدرش استاد دانشگاه بوده) ، حالا مصاحبه ای با «ویدیوگرام» کرده که اهم آن در ادامه می آید:
«لحظه ای که نامه ی آقای خاتمی به دست آقای دکتر عارف رسید و ما در پرواز شیراز به تهران بودیم، من اولین کسی بودم که همه ی دوستان از جمله مادرم را از آقای دکتر دور کردم و به آقای دکتر گفتم ما روزی که با هم شروع کردیم قرآن باز کردیم و این آیه آمد که فَإِنَّ العِزَّهَ لِلَّهِ جَمیعًا. عزت دست خداست. تا اینجا آمده ایم، سه روز هم مانده است. طبق آمار و اطلاعات هم شما جزو اولی ها هستی، آقای دکتر آن موقع یا اول بود یا دوم. می توانم راحت بگویم رای آقای دکتر از آقای روحانی بالاتر بود. ولی آقای دکتر حرف زده بود. گفته بود که اگر آقای خاتمی به عنوان رهبر اصلاحات به این نتیجه برسند که من نباشم، انصراف می دهم. آقای دکتر گفت که من اخلاق رو زیر پا نمی گذارم. شما یک سال و نیم زحمت کشیدی، از جیبت هزینه کردی، چون توی انتخابات هیچ کسی به ما کمک نکرد. فکر می کنم از کم خرج ترین ستادهای انتخابات کل تاریخ ایران بودیم. خب حرف زدی، یک لحظه منافع خودت را زیر پا می گذاری. این اتفاق افتاد. یعنی توی یک لحظه آقای دکتر عارف تصمیم گرفت. اگر تصمیم نمی گرفت، معلوم نبود که آیا امروز برجامی امضا می شد، آیا اتفاقات خوب دیگر و حداقل این آرامش پیش می آمد؟»
*بحث های افازدگی جدیدا مد شده، دلیلش فرار کردن از واقعیت هاست، چون عادت کرده ایم مقصر پیدا کنیم.
*الان اقای عارف انتن ماهواره ندارد، چون ممنوع است و چون می تواند مجوز بگیرد، اما این کار را انجام بگیرد، اینستاگرام را چون فیلتر نیست استفاده می کنم.
* آن کسی که توانایی دارد، به جایی رسیده، حتما استعدادهایی داشته، این استعداد، بحث ژن و وراثتی وجود دارد، پدر و مادرم هر دو جزو شاگرد اول های کنکور ایران بودند. ما سه تا برادر درس مان خوب بود……/۱۴-۱۵ ساله بودم، در سوپرمارکت بودم، بعد در تراشکاری کار کردم…اعتقاد دارم کسی که کار سیاسی میکند، حق کار اقتصادی ندارد.
* افتخار میکنم در سن ۲۲ سالگی، زمانیکه همراه اول فقط وجود داشت، در یک مزایده رسمی با ۳۲ شرکت، من یک شرکتی را از افریقای جنوبی اوردم، همه می گفتند مگر افریقایی ها کار بلدند؟ من با بضاعت خودم رفتم MTN را اوردم. مگر همه جای دنیا، ادم های کوچک در سن ۱۹-۲۰ سالگی کار بزرگ نکردند؟ مثل اقای زاکربرگ. / من یک شرکت مشاور در هلند پیدا کردم، و انها ما را به MTN معرفی کردند، MTN اصلا خواب نمی دید که در ایران حضور پیدا کند.
هرکسی ادعا کند حمیدرضا عارف بدون توانایی خودش و فقط با تکیه بر پدرش کار انجام داده، من حاضرم در هر جایی که خواست و در هر رشته ای با او مسابقه دهم. من واقعا این را ادعا میکنم. من در درسم موفق بودم، هم در ایران، من در بهترین دانشگاه های امریکا هم درس خوندم. در تیم شنا هم بودم. در کتابخوانی و مقاله نویسی. همین الان، البوم موسیقی با محسن چاوشی که تهیه کردیم، امسال البوم برتر موسیقی پاپ کشور سال شد. بالاخره این خون می اید و می رسد، همینطوری کسی نمی تواند ادعا کند اصل و نسب دارد. افتخار میکنم این توانایی ها از دوتا ژن خوب امده.
*حق الناس فقط پول توی جیب من نیست، فقط پارکینگ جلوی خانه من نیست، من رفتم از جیبم خرج کردم، یک شرکتی را به ایران اوردم، اولین ویزای MTN را من برایشان گرفتم، یکسال برایشان هزینه کردم، به راحتی حق الناس پایمال شد، بنیاد مستضعفان و ایرانسل امدند با MTN قرارداد بستند/ سیم کارت دو میلیون تومانی شد ۵ تومان، افتخار میکنم که در این امر نقش داشتم، به جای تشکر از من که در سن ۲۳-۲۴ سالگی، حتی اگر با رانت پدرم این ها را اوردم باشم….. اما برای منافع کشورم بوده، اما بی تقوایی شد و من همه را می بخشم.
*ما هم حق و حقوقی داریم، هرکسی براساس شایستگی سالاری حق حیات دارد. الان بحث شده که فرزندان اقایان اصلاح طلب نباید کاندیدای شورای شهر شوند، برای چه؟ من خودم شرکت نمی کنم و قصد ندارم، با اینکه می دانم اگر بیایم رای خوبی می اورم، تصمیم گرفتم یک مدت کلا از فضای سیاسی دور باشم. میخواهم فعالیت های اقتصادی و هنری و اجتماعی هم را فعلا ادامه دهم.
*یک سری جوانان راه افتاده اند و می گویند اگر فرزندان مسئولین…فرزند مسئولیکه شایستگی هایش مشخص است…همه رزومه دارند، فرزند مسئولی که جای خوب درس نخوانده، قطعا نباید بیاید، کاری که من کردم در فضای سیاسی از ۸۸ تا ۹۲ کردم، کدامیک از اینها کردند؟ اینها از سایه های خودشان می ترسیدند؟ من بنیاد امید را گرداندم در آن سال ها. امروز دوستان فضای بازی اتفاق افتاده و این حرف ها را می زنند. فکر میکنم این حرف ها فضا را مشوش میکند….فکر میکند برای اینکه میخواهند یه سری ادم که میتواند موثر باشند را محدود کنند و هیچ اثری غیر از این فرار مغزها ندارد…
{در مورد تهیه کنندگی در حوزه سینما} وظیفه ی خودم میدانم که از توانایی هایم استفاده کنم که خوراک خوبی برای مردم فراهم کند./ من از دوران نوجوانی، به موسیقی و سینما علاقه داشتم، صندوق بیمه هنرمندان، در دوره دکتر عارف، کارهای اولیه اش که کار عام المنفعه بود، کار من بود / حداقل در عرصه عمومی هنر، از قدیم فعال بودم و کمک کردم، اهل این هم نبودم که آن را بگویم / اگر پسر دکتر عارف نوبدم، شاید فضای حرکتیم بالاتر می رفت
در عمرم و در زندگیم،پدرم حتی یکبار به معلمان من زنگ نزده، البته من ناراحتم از اینکه پدرم اینکارها را نکرده / بحث عکس معدن در مناظره ها و جوک هایی که ساختند از بی سوادی کسانی بود که جوک ساختند و از باسوادی اقای دکتر بود که انجا را دیده بودند/ این سواد زیاد و هوش زیاد دکتر بود.
{در مورد سکوت عارف در مجلس} نوبت نطق دکتر ۲۰۰ ام است، دکتری که همیشه مقید به قانون بوده، خب نوبتش نشده / دوستانی که صدایشان بلنده سخنرانی می کنند، یک سری ادم باید لابی گری کنند، ایشان عملگراست، ایشان وقتی معاون اول بود، هیچوقت در تلویزیون دیده نمیشد، روحیه اش روحیه کاری است.
دانلود فیلم صحبت های حمیدرضا عارف
گردآوری: برترینا https://bartarina.com